سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با همه دل، خدا را دوست بدارید . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

14معصوم


نام: على.
کنیه: ابوالحسن (چون کنیه امام موسى کاظم (ع) نیز ابوالحسن است، به امام رضا(ع) ابوالحسن ثانى نیز گفته مى‏شود).
القاب: رضا، صابر، رضى، وفى، فاضل و صدیق.
از میان لقب‏هاى فوق، «رضا» شهرت بیشترى دارد. علت این که آن حضرت را «رضا» نامیده‏اند، این است که پسندیده خدا در آسمان و مورد خشنودى رسول خدا(ص) و ائمه اطهار (ع) در زمین بوده و دوستان و دشمنان به اتفاق از وى خشنود و راضى بودند.
منصب: معصوم دهم و امام هشتم شیعیان.
همچنین به مدت سه سال ولیعهد مأمون عباسى بود.
تاریخ تولد: یازدهم ذیقعده سال 148 هجرى.
برخى مورخان تاریخ تولد آن حضرت را سال 151 هجرى و برخى دیگر سال 153 هجرى، پنج سال پس از وفات امام جعفر صادق(ع) دانسته‏اند.
محل تولد: مدینه مشرفه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى).
نسب پدرى: ابوالحسن، موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على‏بن ابى‏طالب(ع).
نام مادر: نجمه. نام‏هاى دیگرى نیز براى او نقل شده است؛ مانند: تکتم، اروى، سکن، ام البنین، شقرا، خیزران، سمانه، صقر و طاهره.
این بانوى فاضله که با تربیت حمیده -مادر امام موسى کاظم(ع)- به کمالات انسانى و اخلاق اسلامى دست یافته بود، بهترین زنان عصر خویش در تعقل، دیندارى و حیا بود.
مدت امامت: از زمان شهادت پدرش، امام موسى کاظم (ع)، در رجب سال 183، تا سال 203 هجرى، به مدت بیست سال. آن حضرت در سن 35 سالگى به امامت رسید.
تاریخ و سبب شهادت: آخر ماه صفر سال 203 هجرى به وسیله زهرى که مأمون عباسى در خراسان به آن‏حضرت خورانید. حضرت رضا (ع) در هنگام شهادتش، 55 ساله بود. برخى سال شهادت آن حضرت رإ؛ ح‏ح سال 205 و برخى 201 هجرى دانسته‏اند.
محل دفن: مشهد مقدس (در استان خراسان، در کشور ایران).
همسران: 1. سبیکه یا خیزران، مادر امام محمد تقى (ع). 2. ام حبیبه (دختر مأمون). و چند ام ولد.
فرزندان: 1. امام محمد تقى (ع) که پس از شهادت پدرش، در سن هفت سالگى به امامت رسید.
علماى شیعه ایشان را تنها فرزند امام رضا (ع) دانسته‏ اند؛ اما در برخى منابع، فرزندان دیگرى نیز براى آن حضرت ذکر شده است که عبارتند از: 2. ابو محمد حسن. 3. جعفر. 4. ابراهیم. 5. حسن. 6. عایشه. 7. فاطمه.

اصحاب

1. دعبل بن على خزاعى.
2. حسن بن على وشّاء بجلى.
3. حسن بن على بن فضال.
4. حسن بن محبوب.
5. زکریا بن آدم اشعرى قمى.
6. صفوان بن یحیى بجلى.
7. محمد بن اسماعیل بن بزیع.
8. نصر بن قابوس.
9. ریّان بن صلت.
10. محمد بن سلیمان دیلمى.
11. على بن حکم انبارى.
12. عبداللّه بن مبارک نهاوندى.
13. حمّاد بن عثمان.
14. حسن بن سعید اهوازى.
15. محمد بن سنان.
گفتنى است که ،تعداد یاران و اصحاب آن حضرت، بیش از این است و در این جا تنها نام تعداد اندکى از آنان آورده شد.

زمامداران معاصر

1. منصور عباسى (158-136 ق.).
2. مهدى عباسى (169-158 ق.).
3. هادى عباسى (170-169 ق.).
4. هارون الرشید (193-170 ق.).
5. محمد امین (198-193 ق.).
6. مأمون عباسى (218-196 ق.).
پس از نبرد میان امین و مأمون، فرزندان هارون الرشید، براى به دست آوردن منصب خلافت و پیروزى نهایىِ مأمون بر امین، در سال 201 هجرى امام رضا (ع) به اجبار و اکراه مأمون به ولایت‏عهدى وى برگزیده شد. مأمون با این که در ظاهر براى امام رضا (ع) احترام ویژه‏اى قائل بود و ایشان را بر همگان، از جمله علویان و عباسیان، مقدم مى‏داشت، اما در ضمیر خود، به مقام علمى و اجتماعى آن حضرت حسد مى‏برد و کینه ایشان را در دل داشت. سرانجام نیز با توطئه‏اى پنهان، آن حضرت را به شهادت رساند. 

رویدادهاى مهم

1. زندانى و مسموم شدن امام‏کاظم(ع)، پدر امام‏رضا(ع)، به‏دستور هارون‏الرشید.
2. جنگ خونین میان مأمون و امین، فرزندان هارون الرشید، و نذر مأمون مبنى بر واگذارىِ أمر خلافت به افضل آل ابى‏طالب (ع) در صورت پیروزى بر امین.
3. پیروزىِ مأمون بر امین و گسترش سیطره مأمون بر آفاق اسلامى و قصد ظاهرى او بر وفاى به نذر.
4. درخواست مأمون از امام رضا(ع) براى رفتن از مدینه به خراسان، درسال 200 هجرى.
5. حرکت امام رضا (ع) از مدینه و گذشتن از شهرهاى بصره، بغداد، قم و نیشابور و رسیدن به مرو (مقر حکومت مأمون).
6. استقبال بى‏نظیر مسلمانان شهرهاى بین راه (مانند قم و نیشابور) از امام‏رضا(ع) و ظهور کرامات و معجزات فراوان از آن حضرت.
7. استقبال مأمون از امام رضا (ع) و مراعات احترام آن حضرت و مقدم داشتن ایشان بر علویان و عباسیان.
8. وادار کردن امام رضا (ع)، توسط مأمون براى پذیرش ولایت‏عهدى.
9. پذیرفتن امام رضا (ع)، ولایت‏عهدىِ مأمون را مشروط بر عدم دخالت در امور کشوردارى، در سال 201 هجرى.
10. ضرب سکه به‏نام امام‏رضا(ع) و خواندن خطبه به‏نام آن‏حضرت، در منابر و محافل، و بزرگ آوازه نمودن مقام ایشان در شهرهاى مختلف اسلامى به‏دستور مأمون.
11. تزویج ام حبیبه، دختر مأمون به امام رضا (ع) و نامزدىِ ام الفضل براى امام‏محمد تقى (ع)، توسط مأمون عباسى.
12. دستور مأمون به مردم مبنى بر کنار گذاشتن بدعت عباسیان در پوشیدن لباس سیاه و تغییر آن به جامه سبز.
13. تشکیل جلسه‏هاى مناظره امام رضا (ع) با رؤساى مذاهب وادیان (مسیحیت، یهودیت، صابئین، زرتشتى و...) درباره مسائل کلامى، به دستور مأمون.
14. انتقال مقر خلافت و تشکیلات حکومتىِ مأمون از مرو به بغداد به خواست امام رضا (ع).
15. خروج امام رضا (ع) به همراه مأمون، فضل بن سهل و تمامىِ دست اندر کاران حکومتى از مرو.
16. سوءقصد به فضل بن سهل و کشته شدن او در حمام سرخس، به توطئه مأمون، در سال 203 هجرى.
17. نصیحت امام رضا (ع) به مأمون در مراعات شؤونات دینى و مردمى.
18. حسد وکینه تدریجىِ مأمون به امام رضا (ع) و پنهان نگه داشتن آن.
19. مسمومیت و شهادت امام رضا (ع) به دستور پنهانىِ مأمون، در روز آخر صفر سال 203 هجرى.
20. سوگوارى و غمگین شدن ظاهرىِ مأمون در شهادت امام رضا (ع) و به خاک‏سپارى آن حضرت در کنار قبر هارون الرشید، در قریه سناباد، از دهستان نوقان (مشهد کنونى).




محمد باقری ::: یکشنبه 87/9/3::: ساعت 9:19 عصر


برای مشاهده ی زندگینامه ی امام علی(ع) اینجا کلیک کنید

محمد باقری ::: یکشنبه 87/9/3::: ساعت 9:18 عصر


به دلیل ایراد گرفتن پارسی بلاگ و حجیم بودن مطالب لطفا به وبلاگ زیر مراجعه فرمایید

http://www.124000emaman.blogfa.com/post-2.aspx



محمد باقری ::: یکشنبه 87/9/3::: ساعت 9:12 عصر


فاطمه (علیها السلام) در نزد مسلمانان برترین و والامقام ترین بانوى جهان در تمام قرون و اعصار مى باشد. این عقیده بر گرفته از مضامین احادیث نبوی است. این طایفه از احادیث ، اگر چه از لحاظ لفظی دارای تفاوت هستند ، اما دارای مضمونی واحد می باشند. در یکی از این گفتار ها ( که البته مورد اتفاق مسلمانان ، اعم از شیعه و سنی است) ، رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) می فرمایند: " فاطمه سرور زنان جهانیان است" . اگر چه بنابر نص آیه شریفه قرآن ، حضرت مریم برگزیده زنان جهانیان معرفی گردیده و در نزد مسلمانان دارای مقامی بلند و عفت و پاکدامنی مثال زدنی می باشد و از زنان برتر جهان معرفی گشته است ، اما او برگزیده ی زنان عصر خویش بوده است. ولی علو مقام حضرت زهرا (علیها السلام) تنها محدود به عصر حیات آن بزرگوار نمی باشد و در تمامی اعصار جریان دارد . لذا است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) در کلامی دیگر صراحتاً فاطمه (علیها السلام) را سرور زنان اولین و آخرین ذکر می نمایند. اما نکته ای دیگر نیز در این دو حدیث نبوی و احادیث مشابه دریافت می شود و آن اینست که اگر فاطمه (علیها السلام) برترین بانوی جهانیان است و در بین زنان از هر جهت ، کسی دارای مقامی والاتر از او نیست ، پس شناخت سراسر زندگانی و تمامی لحظات حیات او ، از ارزش فوق العاده برخوردار می باشد. چرا که آدمی با دقت و تأمل در آن می تواند به عالی ترین رتبه های روحانی نائل گردد. از سوی دیگر با مراجعه به قرآن کریم درمی یابیم که آیات متعددی در بیان شأن و مقام حضرتش نازل گردیده است که از آن جمله می توان به آیه ی تطهیر، آیه مباهله ، آیات آغازین سوره دهر، سوره کوثر ، آیه اعطای حق ذی القربی و ... اشاره نمود که خود تأکیدی بر مقام عمیق آن حضرت در نزد خداوند است. این آیات بال تکیه بر توفیق الهی ، در مقالات دیگر مورد بررسی قرار خواهد گرفت. ما در این قسمت به طور مختصر و با رعایت اختصار ، به مطالعه شخصیت و زندگانی آن بزرگوار خواهیم پرداخت.

نام، القاب، کنیه ها:

نام مبارک آن حضرت ، فاطمه (علیها السلام) است و از برای ایشان القاب و صفات متعددی همچون زهرا، صدیقه، طاهره، مبارکه، بتول، راضیه، مرضیه ، نیز ذکر شده است.

فاطمه ، در لغت به معنی بریده شده و جدا شده می باشد و علت این نامگذاری بر طبق احادیث نبوی ، آنست که: پیـروان فاطمه (علیها السلام) به سبب او از آتش دوزخ بریده ، جدا شده و برکنارند.

زهرا به معنای درخشنده است و از امام ششم ، امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که: " چون دخت پیامبر در محرابش می ایستاد ( مشغول عبادت می شد) ، نورش برای اهل آسمان می درخشید؛ همانطور که نور ستارگان برای اهل زمین می درخشد . "

صدّیقه به معنی کسی است که به جز راستی چیزی از او صادر نمی شود. طاهره به معنای پاک و پاکیزه ، مبارکه به معنای باخیر و برکت ، بتول به معنای بریده و دور از نا پاکی ، راضیه به معنای راضی به قضا و قدر الهی و مرضیه یعنی مورد رضایت الهی. (1)

کنیه های فاطمه (علیها السلام ) نیز عبارتند از ام الحسین، ام الحسن، ام الائمه، ام ابیها و...

ام ابیها به معنای مادر پدر می باشد و رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) دخترش را با این وصف می ستود؛ این امر حکایت از آن دارد که فاطمه (علیها السلام) بسان مادری برای رسول خدا بوده است. تاریخ نیز گواه خوبی بر این معناست ؛ چه هنگامی که فاطمه در خانه پدر حضور داشت و پس از وفات خدیجه (سلام الله علیها ) غمخوار پدر و مایه پشت گرمی و آرامش رسول خدا بود و در این راه از هیچ اقدامی مضایقه نمی نمود ، چه در جنگها که فاطمه بر جراحات پدر مرهم می گذاشت و چه در تمامی مواقف دیگر حیات رسول خدا .

مادر و پدر:

همانگونه که می دانیم ، نام پدر فاطمه (علیها السلام) محمد بن عبدالله (صلی الله علیه وآله وسلم) است که او رسول گرامی اسلام ، خاتم پیامبران الهی و برترین مخلوق خداوند می باشد. مادر حضرتش خدیجه دختر خویلد ، از زنان بزرگ و شریف قریش بوده است . او نخستین بانوئی است که به اسلام گرویده است و پس از پذیرش اسلام ، تمامی ثروت و دارائی خود را در خدمت به اسلام و مسلمانان مصرف نمود . خدیجه در دوران جاهلیت و دوران پیش از ظهوراسلام نیز به پاکدامنی مشهور بود ؛ تا جائی که از او به طاهره (پاکیزه) یاد می شد و او را بزرگ زنان قریش می نامیدند .

ولادت:

فاطمه (علیها السلام) در سال پنجم پس از بعثت (2) و در روز 20 جمادی الثانی در مکه به دنیا آمد. چون به دنیا پانهاد، به قدرت الهی لب به سخن گشود و گفت : " شهادت می دهم که جز خدا ، الهی نیست و پدرم رسول خدا و آقای پیامبران است و شوهرم سرور اوصیاء و فرزندانم ( دو فرزندم ) سرور نوادگان می باشند" . اکثر مفسران شیعی و عده ای از مفسران بزرگ اهل تسنن نظیر فخر رازی ، آیه آغازین سورة کوثر را به فاطمه (علیها السلام) تطبیق نموده اند و او را خیر کثیر و باعث بقا و گسترش نسل و ذریه پیامبر اکرم ذکر نموده اند. شایان ذکر است که آیه انتهایی این سوره نیز قرینه خوبی براین مدعاست که در آن خداوند به پیامبر خطاب می کند و می فرماید همانا دشمن تو ابتر و بدون نسل است.

مکارم اخلاق :

سراسر زندگانی صدیقه طاهره (علیها السلام) ، مملو از مکارم اخلاق و رفتارهای نمونه و انسانی است. ما در این مجال جهت رعایت اختصار تنها به ه مورد اشاره می نمائیم . اما دوباره تأکید می کنیم که این موارد، تنها بخش کوچکى از مکارم اخلاقی آن حضرت است.

1ـ از جابربن عبدالله انصاری ، صحابی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) منقول است که: مردی از اعراب مهاجر که فردی فقیر مستمند بود ، پس از نماز عصر از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) طلب کمک و مساعدت نمود. حضرت فرمود که من چیزی ندارم . سپس او را به خانه فاطمه (سلام الله علیها ) که در کنار مسجد و در نزدیکی خانه رسول خدا قرار داشت ، راهنمائی نمودند . آن شخص به همراه بلال (صحابی و مؤذن رسول خدا ) به در خانه حضرت فاطمه (علیها السلام) آمد و بر اهل بیت رسول خدا سلام گفت و سپس عرض حال نمود. حضرت فاطمه (علیها السلام) با وجود اینکه سه روز بود خود و پدر و همسرش در نهایت گرسنگی به سر می بردند، چون از حال فقیر آگاه شد، گردن بندی را که فرزند حمزه دختر عموی حضرت به ایشان هدیه داده بود ، ودر نزد آن بزرگوار یادگاری ارزشمند محسوب می شد ، از گردن باز نمود و به اعرابی فرمود: این را بگیر و بفروش ؛ امید است که خداوند بهتر از آن را نصیب تو نماید. اعرابی گردن بند را گرفت و به نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) بازگشت و شرح حال را گفت . رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) از شنیدن ماجرا ، متأثر گشت و اشک از چشمان مبارکش فرو ریخت و به حال اعرابی دعا فرمود. عمار یاسر (از اصحاب پیامبر) برخاست و اجازه گرفت و در برابر اعطای غذا ، لباس ، مرکب و هزینه سفر به اعرابی ، آن گردن بند را از او خریداری نمود . پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) از اعرابی پرسید : آیا راضی شدی؟ او در مقابل ، اظهار شرمندگی و تشکر نمود. عمار گردن بند را در پارچه ای یمانی پیچیده و آنرا معطر نمود و به همراه غلامش به پیامبر هدیه داد. غلام به نزد پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) آمد و جریان را باز گفت. حضرت رسول (صلی الله علیه وآله وسلم) غلام و گردن بند را به فاطمه (علیها السلام) بخشید. غلام به خانه ی صدیقه اطهر آمد. زهرا (علیها السلام) ، گردن بند را گرفت و غلام را در راه خدا آزاد نمود.

گویند غلام در این هنگام تبسم نمود. هنگامی که علت را جویا شدند ، گفت: چه گردن بند با برکتی بود ، گرسنه ای را سیر کرد و برهنه ای را پوشانید، پیاده ای را صاحب مرکب و فقیری را بی نیاز کرد و غلامی را آزاد نمود و سرانجام به نزد صاحب خویش بازگشت.

2ـ رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) در شب زفاف پیراهن نویی را برای دختر خویش تهیه نمود. فاطمه (علیها السلام) پیراهن وصله داری نیز داشت. سائلی بر در خانه حاضر شد و گفت: من از خاندان نبوت پیراهن کهنه می خواهم. حضرت زهرا(علیها السلام) خواست پیراهن وصله دار را مطابق خواست سائل به او بدهد که به یاد آیه شریفه " هرگز به نپکی دست نمی یابید مگر آنکه از آنچه دوست دارید انفاق نمائید" ، افتاد . در این هنگام فاطمه (علیها السلام) پیراهن نو را در راه خدا انفاق نمود.

3- امام حسن مجتبی در ضمن بیانی ،عبادت فاطمه (علیها سلام ) ، توجه او به مردم و مقدم داشتن آنان بر خویشتن ، در عالی ترین ساعات راز و نیاز با پروردگار را این گونه توصیف می نمایند : " مادرم فاطمه را دیدم که در شب جمعه ای در محراب عبادت خویش ایستاده بود و تا صبحگاهان ، پیوسته به رکوع و سجود می پرداخت . و شنیدم که بر مردان و زنان مؤمن دعا می کرد ، آنان را نام می برد و بسیار برایشان دعا می نمود اما برای خویشتن هیچ دعائی نکرد . پس به او گفتم : ای مادر ، چرا برای خویش همانگونه که برای غیر ، دعا می نمودی ، دعا نکردی ؟ فاطمه (علیها سلام ) گفت : پسرم ! اول همسایه و سپس خانه ".

ازدواج و فرزندان آن حضرت :

صدیقه کبری خواستگاران فراوانی داشت. نقل است که عده ای از نامداران صحابه ازاو خواستگاری کردند . رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) به آنها فرمود که اختیار فاطمه در دست خداست. بنا بر آنچه که انس بن مالک نقل نموده است ، عده ای دیگر از میان نامداران مهاجرین ، برای خواستگاری فاطمه (علیها السلام) به نزد پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) رفتند و گفتند حاضریم برای این وصلت ، مهر سنگینی را تقبل نمائیم . رسول خدا همچنان مسأله را به نظر خداوند موکول می نمود تا سرانجام جبرئیل بر پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) نازل شد و گفت: " ای محمد ! خدا بر تو سلام می رساند و می فرماید فاطمه را به عقد علی در آور ، خداوند علی برای فاطمه و فاطمه را برای علی پسندیده است ". امام علی (علیه السلام) نیز از خواستگاران فاطمه (علیها السلام) بود و حضرت رسول بنا بر آنچه که ذکر گردید ، به امر الهی با این وصلت موافقت نمود. در روایات متعددی نقل گشته است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: اگر علی نبود ، فاطمه همتایی نداشت . بدین ترتیب بود که مقدمات زفاف فراهم شد . حضرت فاطمه (علیها السلام) با مهری اندک (بر خلاف رسوم جاهلی که مهر بزرگان بسیار بود) به خانه امام علی (علیه السلام) قدم گذارد . (3) ثمره این ازدواج مبارک ، 5 فرزند به نامهای حسن ، حسین ، زینب ، ام کلثوم و محسن (که در جریان وقایع پس از پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) سقط شد) ، بود . امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) از امامان 12 گانه می باشند که در دامان چنین مادری تربیت یافته اند و 9 امام دیگر (بغیر از امام علی(علیه السلام) و امام حسن(علیه السلام)) از ذریه امام حسین (علیه السلام) می باشند و بدین ترتیب و از طریق فاطمه (علیها السلام) به رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) منتسب می گردند و از ذریه ایشان به شمار می روند. (4) و به خاطر منسوب بودن ائمه طاهرین (بغیر از امیر مؤمنان(علیه السلام)) به آن حضرت ، فاطمه (علیها السلام) را " ام الائمه " ( مادر امامان ) گویند.

زینب (سلام الله علیها) که بزرگترین دختر فاطمه (علیها السلام) به شمار می آید ، بانویی عابد و پاکدامن و عالم بود. او پس از واقعه عاشورا ، و در امتداد حرکت امام حسین (علیه السلام) ، آن چنان قیام حسینی را نیکو تبیین نمود ، که پایه های حکومت فاسق اموی به لرزه افتاد و صدای اعتراض مردم نسبت به ظلم و جور یزید بارها و بارها بلند شد. تا جایی که حرکتهای گسترده ای بر ضد ظلم و ستم او سازمان گرفت . آنچه از جای جای تاریخ درباره عبادت زینب کبری (علیها السلام ) بدست می آید ، آنست که حتی در سخت ترین شرایط و طاقت فرسا ترین لحظات نیز راز و نیاز خویش با پروردگار خود را ترک ننمود و این عبادت و راز و نیاز او نیز ریشه در شناخت و معرفت او نسبت به ذات مقدس ربوبی داشت.

ام کلثوم نیز که در دامان چنین مادری پرورش یافته بود ، بانویی جلیل القدر و خردمند و سخنور بود که او نیز پس از عاشورا به همراه زینب (سلام الله علیها) حضور داشت و نقشی عمده در آگاهی دادن به مردم ایفا نمود.

فاطمه (علیها السلام) در خانه:

فاطمه (علیها السلام) با آن همه فضیلت ، همسری نیکو برای امیر مؤمنان بود. تا جایی که روایت شده هنگامی که علی (علیه السلام) به فاطمه (علیها السلام) می نگریست ، غم واندوهش زدوده می شد. فاطمه (علیها السلام) هیچگاه حتی اموری را که می پنداشت امام علی (علیه السلام) قادر به تدارک آنها نیست ، از او طلب نمی نمود. اگر بخواهیم هر چه بهتر رابطه زناشویی آن دو نور آسمان فضیلت را بررسی نمائیم ، نیکوست از امام علی (علیه السلام) بشنویم ؛ چه آن هنگام که در ذیل خطبه ای به فاطمه (علیها السلام) با عنوان بهترین بانوی جهانیان مباهات می نماید و او را از افتخارات خویش بر می شمرد و یا آن هنگام که می فرماید: " بخدا سوگند که او را به خشم در نیاورم و تا هنگامی که زنده بود ، او را وادار به کاری که خوشش نیاید ننمودم ؛ او نیز مرا به خشم نیاورد و نا فرمانی هم ننمود ".

مقام حضرت زهرا (علیها السلام) و جایگاه علمى ایشان:

فاطمه زهرا (علیها السلام) در نزد شیعیان اگر چه امام نیست ، اما مقام و منزلت او در نزد خداوند و در بین مسلمانان به خصوص شیعیان ، نه تنها کمتر از سایر ائمه نیست ، بلکه آن حضرت همتای امیر المؤمنین و دارای منزلتی عظیم تر از سایر ائمه طاهرین (علیهم السلام ) می باشد .

اگر بخواهیم مقام علمی فاطمه (علیها السلام) را درک کنیم و به گوشه ای از آن پی ببریم ، شایسته است به گفتار او در خطبه فدکیه بنگریم ؛ چه آنجا که استوار ترین جملات را در توحید ذات اقدس ربوبی بر زبان جاری می کند ، یا آن هنگام که معرفت و بینش خود را نسبت به رسول اکرم آشکار می سازد و یا در مجالی که در آن خطبه ، امامت را شرح مختصری می دهد. جای جای این خطبه و احتجاجات این بانوی بزرگوار به قرآن کریم و بیان علت تشریع احکام ، خود سندی محکم بر اقیانوس بی کران علم اوست که متصل به مجرای وحی است.( قسمتی از این خطبه در فراز آخر مقاله خواهد آمد) . از دیگر شواهدی که به آن وسیله می توان گوشه ای از علو مقام فاطمه (علیها السلام) را درک نمود ، مراجعه زنان و یا حتی مردان مدینه در مسائل دینی و اعتقادی به آن بزرگوار می باشد که در فرازهای گوناگون تاریخ نقل شده است. همچنین استدلالهای عمیق فقهی فاطمه ( علیها سلام ) در جریان فدک (که مقداری از آن در ادامه ذکر خواهد گردید ) ، به روشنی بر احاطه فاطمه ( علیها سلام ) بر سراسر قرآن کریم و شرایع اسلامی دلالت می نماید .

مقام عصمت:

در بیان عصمت فاطمه (علیها السلام) و مصونیت او نه تنها از گناه و لغزش بلکه از سهو و خطا ، استدلال به آیه تطهیر ما را بی نیاز می کند. ما در این قسمت جهت جلوگیری از طولانی شدن بحث ، تنها اشاره می نمائیم که عصمت فاطمه (علیها السلام) از لحاظ کیفیت و ادله اثبات همانند عصمت سایر ائمه و پیامبر است که در قسمت مربوطه در سایت بحث خواهد شد .

بیان عظمت فاطمه از زبان پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) :

رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) ، بارها و بارها فاطمه (علیها السلام) را ستود و از او تجلیل نمود . در مواقع بسیاری می فرمود: " پدرش به فدایش باد " و گاه خم می شد و دست او را می بوسید. به هنگام سفر از آخرین کسی که خداحافظی می نمود ، فاطمه (علیها السلام) بود و به هنگام بازگشت به اولین محلی که وارد می شد ، خانه او بود.

عامه محدثین و مسلمانان از هر مذهب و با هر عقیده ای ،این کلام را نقل نموده اند که حضرت رسول می فرمود: " فاطمه پاره تن من است هر کس او را بیازارد مرا آزرده است " . از طرفی دیگر ، قرآن کریم پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) را از هر سخنی که منشأ آن هوای نفسانی باشد ، بدور دانسته و صراحتاً بیان می دارد که هر چه پیامبر می فرماید ، سخن وحی ست. پس می توان دریافت که این همه تجلیل و ستایش از فاطمه (علیها السلام) ، علتی ماورای روابط عاطفی مابین پدر و فرزند دارد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) نیز خود به این مطلب اشاره می فرمود. گاه در جواب خرده گیران ، لب به سخن می گشود که خداوند مرا به این کار امر نموده و یا می فرمود : " من بوی بهشت را از او استشمام می کنم ".

اما اگر از زوایای دیگر به بحث بنگریم و حدیث نبوی را در کنار آیات شریفه قرآن کریم قرار دهیم ، مشاهده می نمائیم قرآن کریم عقوبت کسانی که رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) را اذیت نمایند، عذابی دردناک ذکر می کند. و یا می فرماید کسانی که خدا و رسول را اذیت نمایند ، خدا آنان را در دنیا از رحمت خویش دور می دارد و برای آنان عذابی خوار کننده آماده می نماید. پس به نیکی مشخص می شود که رضا و خشنودی فاطمه (علیها السلام)، رضا و خشنودی خداوند است و غضب او نیز باعث غضب خداست. به بیانی دقیق تر ، او مظهر رضا و غضب الهی است. چرا که نمی توان فرض نمود ، شخصی عملی را انجام دهد و بدان وسیله فاطمه (علیها السلام) را بیازارد و موجب آزردگی پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) گردد و بدین سبب مستوجب عقوبت الهی شود

محمد باقری ::: یکشنبه 87/9/3::: ساعت 9:7 عصر


نام: محمد بن الحسن .

کنیه: ابوالقاسم.

امام زمان(ع) هم نام و هم کنیه حضرت پیامبر اکرم(ص) است. در روایات آمده است که شایسته نیست آن حضرت را با نام و کنیه، اسم ببرند تا آن گاه که خداوند به ظهورش زمین را مزیّن و دولتش را ظاهر گرداند.

القاب: مهدى، خاتم، منتظر، حجت، صاحب الامر، صاحب الزمان، قائم و خلف صالح.

شیعیان در دوران غیبت صغرى ایشان را «ناحیه مقدسه» لقب داده بودند. در برخى منابع بیش از 180 لقب براى امام زمان(ع) بیان شده است.

منصب: معصوم چهاردهم، امام دوازدهم شیعیان و بر پاکننده اولین حکومت واحده جهانى در دوره آخر الزمان.

تاریخ ولادت: نیمه شعبان سال 255 هجرى.

برخى روز تولد آن حضرت را هشتم شعبان و برخى دیگر 23 رمضان دانسته‏اند. سال تولد آن حضرت را نیز برخى 256 و برخى 258 دانسته‏اند.

محل تولد: سامرا (در سرزمین عراق کنونى).

نسب پدرى: ابو محمد، حسن بن على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على بن ابى‏طالب(ع).

نام مادر: نرجس. نام اصلىِ وى ملیکه، دختر یشوعاى، فرزند قیصر روم است. برخى گفته‏اند که نام وى صیقل مى‏باشد.

مدت امامت: امامت آن حضرت در دو مرحله است که به «غیبت صغرى» و «غیبت کبرى» شهرت یافته است.

مدت «غیبت صغرى» از هنگام ولادت آن حضرت، در سال 255 تا سال 329 هجرى، به مدت 74 سال بوده است. و «غیبت کبرى» از سال 329 هجرى آغاز و تاکنون ادامه یافته است. این غیبت همچنان ادامه دارد تا خواست خداوند منان بر ظهور آن حضرت تعلق گیرد. در آن زمان، غیبتش به پایان مى‏رسد وحکومت اسلامى، در سراسر جهان، به رهبرى آن حضرت محقق مى‏گردد. 

تاریخ و سبب شهادت :

امام زمان(عج) هم اکنون زنده است و به خواست خداى متعال تا زمانى که قیام کند و جهان را از عدالت بهره‏مند سازد، زنده‏خواهد بود. سپس چند سال حاکم على‏الاطلاق روى زمین خواهد گردید که مدت آن، در روایات، به طور مختلف، هفت، هشت، نه، ده و نوزده سال تعیین شده است که هر سال آن برابر با ده سال فعلىِ ما است. بنابراین اگر حکومتش هفت سال باشد، برابر با هفتاد سال ما خواهد بود.

پس از شهادت آن حضرت، به مدت چهل روز هرج و مرج وفتنه و فساد درجهان حاکم مى‏گردد و سپس عمر این جهان به پایان مى‏رسد و عالم قیامت آغاز مى‏گردد. 

اصحاب و یاران :
1. عثمان بن سعید عمروى (متوفاى سال 257ق.).
2. محمد بن عثمان عمروى (متوفاى سال 304ق.).
3. حسین بن روح نوبختى (متوفاى سال 326ق.).
4. على بن محمد سمرى (متوفاى سال 329ق.).

این چهار تن نماینده بلافصل امام زمان(ع) بودند که در ایام غیبت صغرى، پس از شهادت امام حسن عسکرى(ع)، از سال 260 تا 329، به مدت 70 سال به ترتیب، واسطه میان امام(ع) وشیعیان ایشان بودند. این چهار نفر به «نوّاب اربعه» مشهورند. ولى در هنگام خروج آن حضرت، 313نفر از یارانش به او پیوسته و نخستین هسته لشکریان امام(ع) را تشکیل مى‏دهند. علاوه بر آنان، هزاران نفر در ایام غیبت آن حضرت به این مقام ارجمند نایل شده‏اند که بر دیگران پنهان مانده است و پنهان خواهد ماند. همچنین افراد بسیارى در ایام غیبت به محضرش شرفیاب گشته و از عنایاتش بهره‏مند شده‏اند که در این جا به نام برخى از آنان اشاره مى‏گردد:

1. اسماعیل بن حسن هرقلى.
2. سید محمد بن عباس جبل عاملى.
3. سید عطوه علوى حسنى.
4. امیراسحاق استرآبادى.
5. ابوالحسین بن ابى بغل.
6. شریف عمر بن حمزه.
7. ابوراجح حمامى.
8. شیخ حر عاملى.
9. مقدس اردبیلى.
10. محمد تقى مجلسى.
11. میرزا محمد استرآبادى.
12. علامه بحر العلوم.
13. شیخ حسین آل رحیم.
14. ابوالقاسم بن ابى جلیس.
15. ابو عبداللَّه کندى.
16. ابو عبداللَّه جنیدى.
17. محمد بن محمد کلینى.
18. محمد بن ابراهیم بن مهزیار.
19. محمد بن اسحاق قمى.
20. محمد بن شاذان نیشابورى.

زمامداران معاصر :

امام زمان(ع) از زمان تولد (سال 255 هجرى) تا زمان ظهور و تشکیل حکومت جهانى، با تمام حاکمان و زمامداران کشورهاى اسلامى و غیر اسلامى، معاصر بوده و خواهد بود؛ اما خلفاى عباسى که در ایام غیبت صغراى آن حضرت بر مسلمانان حکومت راندند، عبارتند از:
1. مهتدى عباسى (255 - 256ق.).
2. معتمد عباسى (256 - 279ق.).
3. معتضد عباسى (279 - 289ق.).
4. مکتفى عباسى (289 - 295ق.).
5. مقتدر عباسى (295 - 320ق.).
6. قاهر عباسى (320 - 322ق.).
7. راضى عباسى (322 - 329ق.).
8. متقى عباسى (329 - 333ق.).

هنگامى که حضرت مهدى(ع) ظهور کند و قیام آزادى بخش وى فراگیر شود، برخى از سلاطین و حاکمان کشورها در برابر او تواضع نموده و سر تسلیم فرود مى‏آورند و برخى دیگر با آن حضرت، به مقابله و منازعه بر مى‏خیزند و پس از درگیرى، متحمل شکست و اضمحلال خواهند شد و حکومت آن حضرت، از شرق تا غرب کره زمین را فرا خواهد گرفت. در این باره، روایات فراوانى از معصومین(ع)نقل شده است که براى نمونه، حدیثى را از امام محمد باقر(ع) بیان مى‏کنیم:

عَن أبی جعفر(ع) قال: القائِمُ مِنّا مَنصُورٌ بالرُّعبِ، مُؤیّدٌ بالنَّصر، تُطوى‏ له الأرضُ وَتظهَرُ لَهُ الکنوزُ ویبلغُ سُلطانه المشرقَ والمغرِبَ ویُظِهرُ اللَّهُ دینهُ على الدّینِ کُلّه ولو کَرِهَ المُشرکون فلا یَبقى‏ على وجهِ الأرضِ خرابٌ إلّا عمّر وینزلُ روحُ‏اللَّهِ عیسى بن مریم فیُصلّی خلفه.(1)

قیام کننده از ما منصور به رعب و مؤیّد به نصر است. زمین از براى او در نوردیده شود و گنج‏هاى پنهان را براى او آشکار کند. سلطنت و حکومت او شرق و غرب را فرا خواهد گرفت و خداوند منان، به دست او دین خود را بر همه دین‏ها غالب گرداند، اگر چه مشرکان را خوش نیاید. در روى زمین هیچ خرابى باقى نماند، مگر این که آبادش کند و روح اللَّه، عیسى بن مریم از آسمان نازل شده و بر او اقتدا کند و پشت سرش نماز بخواند. 

رویدادهاى مهم :

از آغاز تولد نوید بخش حضرت مهدى(ع) (در سال 255 هجرى) تا زمان قیام آن حضرت و تشکیل حکومت جهانى، رویدادهاى مهم و فراوانى رخ داده و خواهد داد که قابل شمارش نیستند و هیچ دفتر و دیوانى گنجایش ثبت و ضبط آنها را ندارد؛ اما در این جا به برخى از رویدادهاى مهمى که در زمان ظهور آن حضرت اتفاق خواهد افتاد و در روایات و منابع اسلامى به عنوان علامات ظهور حضرت مهدى(ع) از آنها یاد شده است، اشاره مى‏شود:

1. خروج دجّالِ یک چشم و ادعاى الوهیت و خون ریزى و فتنه‏هاى فراوان او در زمین و جنگ با حضرت مهدى(ع) و شکست و نابودى‏اش به دست امام زمان(ع) یا حضرت عیسى(ع).

2. نداى آسمانى براى معرفىِ حضرت مهدى(ع) و شنیدن همه مردم، آن را به زبان رایج خودشان و استقبال آنان از امام زمان(ع).

3. خروج سفیانى (عثمان بن عنبسه از اولاد یزید بن معاویه) از وادىِ یابس، در سرزمین میان مکه و شام، و تصرف بسیارى از شهرها و خون ریزى و فتنه در بین مردم، و نبرد او با لشکریان امام زمان(ع) و کشته شدنش در صخره بیت المقدس به دست یاران حضرت مهدى(ع).

4. خروج سیّد حسنى از شمال ایران (حدود دیلم و قزوین) و دعوت او به مذهب امامیه، و رفع ظلم از مردم و نبردهاى پیروزمندانه او با ستمکاران و فاسقان و پیوستن او به حضرت مهدى(ع) در کوفه.

5. خروج شصت کذّاب که به دروغ ادعاى پیامبرى مى‏کنند.

6. ادعاى دروغین مقام امامت توسط دوازده نفر از آل ابى‏طالب(ع).

7. کشته شدن نفس زکیّه، پسرى از آل محمد(ص)، در مسجد الحرام، ما بین رکن و مقام.

8. ظاهر شدن صورت و سینه و یاکف دست، در چشمه خورشید.

9. وقوع کسوف در نیمه ماه رمضان و خسوف در آخر رمضان.

10. برخاستن نداهاى متعدد از آسمان در ماه رجب و شنیدن همه مردم.

11. گسترش سیاهىِ کفر، فسق و معصیت در سراسر جهان.

12. ظهور حضرت مهدى(ع) (به هیأت مردى سى‏سال) از کنار کعبه، در مکه معظّمه، و دعوت مردم به اسلام راستین. 

صلوات بر پیامبر و آل پیامبر (ص) 

درپایان زندگی نامه معصومین (ع) شایسته است صلوات ویژه آنان را از یکی از امامان معصوم (ع) دراین جا بیان کرده واز این طریق ارادت مخصوص خود را به سرور و سالارمان حضرت حجت بن الحسن (ع) ابراز و اظهار نماییم:

از امام زین العابدین(ع) روایت شده است که در صلوات بر پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت آن حضرت، خوانده شود:

اللّهمَّ صَلِّ عَلى محمدٍّ وَالِ مُحمّدٍ، شَجرَةِ النّبوّةِ ، وَموضِع الرِّسالةِ ، ومختلفِ الملائِکةِ ، ومعدِنِ العِلمِ، واهلِ بیتِ الوَحی ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ محمّدٍ وَآلِ محمّدٍ، الفُلکِ الجاریةِ فی اللُّجَجِ الغامِرةِ ، یأمَنُ من رَکِبها ویغرقُ من ترکَها، المُتقدِّمُ لَهُم مارِقٌ ، والمتأخّرُ عنهم زاهقٌ ، وَاللازِمُ لهُم لاحقٌ ،اللّهُمَّ صَلِّ على محمّدٍ وآلِ محمّدٍ ، اَلْکَهفِ الحصین ، وغیاثِ المُضطرِّ المُستکین ، وَمَلْجَأِ الهاربین ، وَعِصمة الْمُعْتَصِمین....

خدایا! بر محمد وآلش درود فرست که درخت نبوّتند و جایگاه رسالت و محل رفت و آمد فرشتگان و معدن علم و حکمت و خاندان وحى. خدایا! بر محمد و آلش درود فرست که آنان کِشتى دریاى معرفتند و روان در اَعماق آن دریا، هر کس بر آن کِشتى در آید از غرق ایمن است، و هرکس در نیاید به دریاى هلاکت غرق خواهد شد. هرکس بر آنان پیشى گیرد از دین خارج گردد، و هر کس از آنان عقب ماند سعى‏اش باطل و نابود گردد، و هر کس همراه آنان باشد ملحق به آنان خواهد شد. خدایا! بر محمد و آلش درود فرست که حصار محکم امتند و فریادرس بیچارگان و نگهبان عصمت طلبان..(3)



محمد باقری ::: یکشنبه 87/9/3::: ساعت 9:3 عصر


سلام دوستان.خسته نباشید.من محمد باقری 15 ساله از اصفهان قصد دارم ب شما را با 14 معصوم بیشتر آشنا کنم.پس با نظرهاتون به من کمک کنید.

ارتباط با ما:

ID:mohammad_bagheri66

Email: mohamad.bagheri72@gmail.com

mobile: 09370647814



محمد باقری ::: یکشنبه 87/9/3::: ساعت 3:26 عصر


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 2
کل بازدید :66817
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
محمد باقری
من محمد باقری 15 ساله از اصفهان هستم.امیدوارم از وبلاگ و مطالبش استفاده کنید.این وبلاگ در مورد زندگینامه ی 14 معصوم است که البته ممکن است مقداری هم بحث های اضافه تر شود. موبایل:09370647814 آیدی: mohammad_bagheri66 Eamail: mohamad.bagheri72@gmail.com
 
 
>>لوگوی دوستان<<
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<